آرزو ها رفت از یادم چو رود / رفتم از هر خاطری اما چه زود ؟ / آرزویم دیدنش یکبار بود
دیدم او را دیدمش اما... چه سود ! / آه آن بیگانه با دنیای من / بر نگاهم باغ ماتم را گشود
بر وسیع دیدگان خسته ام / جلوه ی بیگانی ها می نمود / ای دریغا نو عروس شعر من
نو عروس حجله بیگانه بود / باد بر سوگ دلم ماتم گرفت / چهره در هم برد ابر از غم جو دود
ابر می بارید و می آمد بگوش / از گلوی آب بانگ رود رود / قطره اشکی بر رخم غلیطید و گفت
نقطه پایان این افسانه بود