faz

faz

روح طبیعت

  

 

با تو همه رنگ های این سرزمین را آشنا می بینم  

با تو همه رنگ های این سرزمین مرا نوازش می کنند  

با تو آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند 

با تو کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند  

با تو زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می خواباند ابر حریری است که بر گاهواره من کشیده اند و طناب گاهواره ام را مادرم که در پس این کوه ها همسایه ما است در دست خویش دارد . 

با تو دریا با من مهربانی می کند. 

با تو پرندگان این سرزمین خواهران شیرین زبان من اند. 

با تو سپیده هر صبح بر گونه ام بوسه می زند. 

با تو نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می کند . 

با تو من با بهار می رویم  .

با تو من در عطر یاس ها پخش می شوم  .

با تو من در شیره هر نبات می جوشم . 

با تو من در هر شکوفه می شکفم . 

با تو من در طلوع لبخند می زنم در هر تندر فریاد شوق می کشم در حلقوم مرغان عاشق می خوانم در غلغل چشمه ها می خندم در نای جویباران زمزمه می کنم . 

با تو من در روح طبیعت پنهانم در رگ جاریم در نبض می تپم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.