اگر طلوع خورشید را غروبی است اگر بهار را خزانی است و اگر هر آغازی را پایانی است .
طلوع عشق به زندگانی را غروبی در انتظار ننشسته و پایانی ندارد و چه سخت است شکستن پیمان که این رنج را پایانی نیست .
طلوع هر چیزی زیباست اما امان امان از غروبش
دوستی شاید کوهی باشد که مرمر برف محبت بر سر قله آن خفته است .
طلوع هر چیزی زیباست اما امان امان از غروبش
دوستی شاید کوهی باشد که مرمر برف محبت بر سر قله آن خفته است .