خنده بر بخت زنم یا به وفاداری دل
گریه بر خویش کنم یا به گرفتاری دل
یک نفس فرصت و صد حرف گره در خاطر
وای اگر گریه نیاید به مدد کاری دل
من هر چه دیده ام ز دل و دیده دیده ام گاهی زدل بنالم و گاهی ز دیده ام
این نظر رو یه بیت شعر قبول کن
بیا با برق سوزان نگاهت چراغی در دل تارکیم آویز
گر گمشده من از سفر باز گردد این کوچه از آفتاب پر خواهد شد
من هر چه دیده ام ز دل و دیده دیده ام
گاهی زدل بنالم و گاهی ز دیده ام
این نظر رو یه بیت شعر قبول کن
بیا با برق سوزان نگاهت
چراغی در دل تارکیم آویز
گر گمشده من از سفر باز گردد
این کوچه از آفتاب پر خواهد شد