faz

faz

دوست

 

 

 

 در زدم و گفت کیست  گفتمش ای دوست ، دوست  

گفت در آن دوست چیست ؟  گفتمش ای دوست ، دوست  

گفت اگر دوستی ! از چه در این پوستی ؟ 

دوست که در پوست نیست ! گفتمش ای دوست ، دوست  

گفت در آن آب و گل ، دیده ام از دور دل  

او بچه امید زیست ؟ گفتمش ای دوست دوست  

گفتمش اینهم دمیست . گفت عچب عالمیست  

ساقی بزم تو کیست . گفتمش ای دوست دوست  

در چو برویم گشود جمله بودو نبود  

دیدم و دیدم یکیست . گفتمش ای دوست دوست  

 

اثر   :   معینی کرمانشاهی

نظرات 5 + ارسال نظر
لولی وش پنج‌شنبه 14 آذر 1392 ساعت 21:59 http://loulivash.persianblog.ir/

انتخاب زیبایی است چون از گلستان زیبایی انتخاب شده است

gozar پنج‌شنبه 28 شهریور 1392 ساعت 23:28

یه دوس دارم که دوست داره با دوست تو تو دوس بشه

رها دوشنبه 25 شهریور 1392 ساعت 22:56

دوش صنمی حلقه در گوشم کرد م/ تا وای زدم ز بوسه مدهوشم کرد

رها یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 16:44

زیبا بود

رهگذر یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 15:43

خوبه انسان از شاعران مطلبی بنویسه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.